ویکیپدیای فارسی تاکنون ویکیپدیاهای عربی، ترکی، و عبری را از لحاظ شمار مقالات، پشت سر گذاشته و در حال حاضر بزرگترین نسخهٔ این دانشنامهٔ برخط در میان زبانهای مهم خاورمیانه است. اما به این غره نشده، عزم آن دارد که بال بگشاید و صفیر از شجر طوبی زند. ویکیپدیای فارسی همچون سایر نسخههای خاورمیانهای این دانشنامه بیشتر حول مباحث سیاسی، مذهبی، و تاریخی گسترش یافته و کمتر به مسائل علمی یا پزشکی پرداخته است؛ شاید به این دلیل که خاورمیانه سرزمینی است با جغرافیایی اندک ولی تاریخی بس مطول و غنی. فیالمثل میتوان به تقریباً ۲٬۶۰۰ سال تاریخ مدون ایران اشاره کرد و یا این نکته که هر سه دین بزرگ ابراهیمی از خاورمیانه نشئت گرفتهاند. خلاصه آنکه علوم انسانی در ویکیپدیای فارسی بسیار حائز اهمیتاند.
من در ویکیپدیای فارسی بیشتر حول تاریخ و ادبیات ایران و اسلام قلم میزنم. ژورنال مطالعات ایرانی که توسط انتشارات روتلج منتشر میشود از معتبرترین منابع در این حیطههاست. خوشبختانه کتابخانهٔ دانشگاه بنده نیز مشترک نشریات بنگاه تیلور و فرانسیس بود و من از این طریق به آن ژورنال دسترسی داشتم. اوضاع خوب پیش میرفت تا اینکه سیل تحریمهای بینالمللی علیه ایران از راه رسید. این بار تحریمها تراکنشها و مبادلات بانکی را مورد هدف قرار داده بود. اینچنین شد که دانشگاه دیگر نتوانست حق اشتراک کتابخانههای دیجیتال را بهسادگی بپردازد و آن منابع ذیقیمت یکی پس از دیگری از دسترس خارج شدند. پیدا کردن راهی برای دور زدن تحریمها چندان دشوار نیست اما طبیعی است که هرچه مشکلات بیشتری حادث شود، انگیزههای کاربران ویکیپدیا نیز برای مشارکت بیاجر و مزد کاهش خواهد یافت. شخصاً مدام از این و آن کاربر خارجنشین میخواستم که فلان یا بهمان مقاله را برایم بفرستند و ناگفته پیداست که این رویه چقدر نومیدکننده است. خوشبختانه پروژهٔ کتابخانهٔ ویکیپدیا به یاریام آمد و دسترسی به جیاستور را که ژورنال مطالعات ایرانی را نیز بایگانی میکند برایم مقدور کرد. حالا میتوانم نوشتن مقالههای کلیدر، رمان معروف دولتآبادی، و نیز زندگینامهٔ حسین واعظ کاشفی، نویسندهٔ پرکار و واعظ تأثیرگذار عهد تیموریان، را ادامه دهم. البته هنوز تکمیل نشدهاند و در پروژهٔ گزینش مقالههای خوب نیز نامزدشان نکردهام، اما قصد دارم در اولین فرصت فراغت، چنین کنم و امیدوارم که به عنوان مقالهٔ خوب برگزیده شوند.
به نظرم دسترسی به جیاستور برای ویکیپدیانویسان فارسی واجب و حیاتی است، نه فقط به دلیل کمبود منابع معتبر در ایران یا افغانستان، که بیشتر به خاطر سوگیریهای سامانمند و ممیزیهای گسترده و رایج در کتب منتشره در این کشورها. از موضوعات مناقشهبرانگیز دینی و مذهبی که بگذریم، خالی از لطف نیست تجربهٔ شخصی خودم را از موضوعی تاریخی نقل کنم: ایرانیان چنان به تاریخ باستان خویش مینازند و فخر میفروشند که اگر محال نباشد، بسیار دشوار است کتابی جدی و دانشگاهی دربارهٔ اسکندر کبیر، یا به قول برخی از ایشان «اسکندر گجسته»، را در بازار پر سود و سودای طبع و نشر این کشور یافت؛ شاید چون اسکندر ۲۳۰۰ سال پیش دودمان هخامنشی را بر باد داد. مطمئناً مقصر این خلأ بزرگ، سانسورچیان دولتی نیستند که ریشهٔ این مشکل را باید در جای دیگری جست. شاید ترس از نفروختن کتاب یا حتی مواجهه با خشم عمومی، از دلایل نپرداختن ناشران به زندگانی این شخصیت مهم و تأثیرگذار تاریخی باشد. زمانی بنده عزم آن کردم که دربارهٔ اسکندر در ویکیپدیای فارسی قلم بزنم، اما هرچه بیشتر پی منبع معتبری در این باره به زبان فارسی گشتم، کمتر یافتم. تاریخهای عمومی هست ولی اثری جامع که مختص به اسکندر باشد و داستانی یا افسانهوار نباشد، نیست که نیست. ناچار مقالهٔ اسکندر کبیر در ویکیپدیای انگلیسی را به فارسی ترجمه کردم تا حداقل کمی این خلأ را جبران کرده باشم. کم نیستند حکایتهای مشابهی که برخلاف این یکی، ناگفته و ناشنیده باقی ماندهاند و خواهند ماند. پرواضح آشکار است که جیاستور به طور خاص و پروژهٔ کتابخانهٔ ویکیپدیا به طور عام به مثابهٔ اسم اعظم نقششده بر خاتم سلیمان نیستند که با بردن نامش به طرفةالعینی همهٔ مشکلات حل شود، اما میتوانند، و قطعاً میتوانند، که اوضاع را بهبود بخشند. ویراستاران ویکیپدیا داوطلبانی همچون من و شمایند که وقت و سرمایهٔ خویش را مصروف گسترش دانش میکنند تا شاید بدین طریق در ساختن جهانی بهتر سهیم باشند. سزاوار است که ایشان به منابع معتبر و متقن دسترسی داشته باشند و پروژهٔ کتابخانهٔ ویکیپدیا در تحقق این هدف، بسیار سودمند تواند افتد.
به زعم بنده، پروژهٔ کتابخانهٔ ویکیپدیا را میتوان یاری گرانمایه برای مقابله با سوگیری ذاتی سامانه در خود ویکیپدیای انگلیسی نیز تلقی کرد. در حالی که دربارهٔ هر جویبار یا تپهماهوری در آمریکای شمالی یا اروپا مقالهای مستقل و احیاناً مفصل نوشته شده، بسیاری از موضوعات مهم دربارهٔ جوامع در حال توسعه پوشش داده نشده یا مورد غفلت واقع شدهاند. چه بجاست ضربالمثل «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»: شاید اگر به اهالی همان جوامع در حال توسعه، دسترسی آزاد به منابع غنی و معتبر غربی را داد، بتوان خلأ آن مقالههای مهم را نیز تا حدی برطرف کرد.
4nn1l2، ویرایشگر ویکیپدیای فارسی
Can you help us translate this article?
In order for this article to reach as many people as possible we would like your help. Can you translate this article to get the message out?
Start translation